+ نوشته شده در چهارشنبه بیستم آبان ۱۳۸۸ ساعت توسط محمد نیک دستی
|
به نام یگانه معمار هستی.....
غير از هنر كه تاج سر آفرينش است
بنياد هيچ منزلتي جاودانه نيست ...
و بي شك معماري هنر است،هنر خلق كردن،آفريدن،جهت دادن و مقياس بخشيدن به بي كرانگي فضا و...
من یاسر و دوستم محمد هم رشته اي هستيم و رشتمون معماريه و دوست داریم داشته هامون رو به اشتراک بزاریم. درصورتی که مایل به تبادل لینک و یا همکاری با ما هستید در قسمت نظرات درج کنید یا از طریق ID با من در میان بگزارید. امیدوارم از این وبلاگ استفاده کافی رو ببرید.
آن گاه که قطره اي عشق بر توده اي از خاک افتاد و دست هايي مهربان آن را ورز داد...تا آن قطره اشک عشق در تمام جان نفوذ کرد..آنگاه انسان اشرف آفريده ها به وجود آمد و پا بر خاک گذاشت..قدم زد و به اسمان نگريست.به خط آسمان که در آن زمين و آسمان به هم چون دو کبوتر عاشق پيوند خورده بودند خيره شد...انسان احساس کمبود کرد..احساس يک کار ناتمام..انسان مشتي خاک را با عشق ورز داد..و آسمان نيز به نشانه تاييد و خشنودي باريدن گرفت...خاک از شدت تشنگي بر لبانش ترک افتاده بود..باران تمام شد...و آفتاب با لطفي مادرانه خاکي که انسان با عشق ورز داده بود را نوازش کرد...و آنگاه خشت را آفريد..آري! انسان خلق کرده بود...انسان معماري کرده بود...
معماري تجسم قالبهاي درون بعد ذهن آدمي است به واسطه بعد بخشيدن به فضاي بي انتهاي هستي ،..
معماري حد آسمان وزمين است،حد درون و بيرون، كوچك و بزرگ ، محدود و نامحدود و ... معماري هنر معني بخشيدن هاست،..
معماري آن كنايه مليحي است كه تجربه سكونت را بر گردش ميتند و خلاصه ... " معماري واقعيتي است از جنس زندگي"